ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مارکا (اسپانیا)
درگذشت دیگو مارادونا موضوعی بود که مورد توجه اکثر رسانههای ورزشی جهان قرار گرفت و جلد اصلی آنها را به خود اختصاص داد. این روزنامه هم با اشاره به اینکه وداع با مارادونا صحنههای جالب و باشکوهی را ایجاد کرده و بیرون کاخ ریاست جمهوری آرژانتین غوغا بود، تیتر «همه را رها کرد» را به آن اختصاص داد.
گاتزتا دلو اسپورت (ایتالیا)
بوئنوسآیرس پایتخت آرژانتین و زادگاه دیگو مارادونا و ناپل شهری که او برای تیم آن بازی کرد، پر از مردمی بود که برای وداع با مارادونا به خیابانها ریخته بودند. در ناپل مردم اشک ریختند و با پیراهن دیگو خاطرات حضور او را مرور کردند. موضوعی که این روزنامه با تیتر «برای همیشه ۱۰» به آن پرداخت.
اکیپ (فرانسه)
این روزنامه که روز بعد از فوت مارادونا، تیتر «خدا مرد» را با اشاره به گلزنی او که به دست خدا معروف شده روی جلد خود برده بود، دیروز هم جلد اصلی خود را به سوگواری هواداران این بازیکن بزرگ فوتبال جهان اختصاص داد و با اشاره به مراسم تشییع او تیتر «تمام دنیا اشک میریزد» را انتخاب کرد.
عادل فردوسیپور در گفتوگو با «ایران» به راز محبوبیت مارادونا اشاره کرد
دیگو، همیشه و همه جا خودِ واقعیاش بود
مارادونا بدون تردید بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است
ناراحتی هواداران نشان میدهد مارادونا چه اثری از خود به یادگار گذاشت
مهدی ملکی
عصر پنجشنبه (ششم آذرماه) و پس از درگذشت دیگو مارادونا، مستند مارادونا به کارگردانی آصف کاپادیا بریتانیا مستندساز و فیلمنامهنویس اهل، از شبکه مستند تلویزیون پخش شد. نکته قابل توجه این مستند آرشیوی، پخش صدای گزارشگری عادل فردوسیپور پس از مدتها در شبکهای از تلویزیون بود. این چهره ماندگار رسانه درخصوص درگذشت اسطوره فوتبال دنیا به خبرنگار «ایران» گفت: «به نظر من مارادونا بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است. به این خاطر که به تنهایی تکلیف و نتیجه مسابقه را مشخص میکرد. همان گونه که آرژانتین را قهرمان جام جهانی کرد و ناپولی را برای اولین بار در تاریخ به قهرمانی اروپا رساند. بنابراین او قویاً بهترین بازیکن فوتبال دنیاست. بازیکنی با این مشخصات یافت نمیشود. به دلیل اینکه کاریزمای عجیب و غریبی داشت و با اینکه فراز و نشیبهای مختلفی در زندگی حرفهای و شخصیاش تجربه کرد ولی بسیار دوست داشتنی بود. به این دلیل، بعید میدانم از این به بعد فوتبالیستی ظهور کند و بتواند مارادونا شود.»
در آرژانتین بازیکنان بسیاری ستاره شدند و خیلیها معتقد بودند که این بازیکنان میتوانند مارادونای شماره 2 باشند ولی این اتفاق نیفتاد. حتی لیونل مسی هم با اینکه چند توپ طلای فوتبال را برده، همچنان زیر سایه مارادونا قرار دارد. فردوسیپور به این سؤال که چرا به نظر میآید مارادونا بهترین بازیکن تاریخ دنیاست، چنین پاسخ داد: «اگر بازیکنانی را که در زمان مارادونا کنارش بازی میکردند با بازیکنانی که هم اکنون یا در سالهای گذشته در کنار مسی بازی میکردند مقایسه کنیم، میبینیم که آن زمان مارادونا با بازیکنانی همچون خورخه بوروچاگا و غیره اینها در کنار مارادونا بودند ولی بازیکنانی مثل ژاوی و اینیستا کنار مسی بازی میکردند. بنابراین مارادونا به تنهایی نتایج را تغییر میداد و برای همین بهترین بوده است.» فردوسیپور درخصوص حاشیههای اسطوره آرژانتین که از نظر خیلی از هوادارانش خوشایند نبود با این حال چه چیزی باعث شد تا محبوبیتش کماکان باقی بماند؟ چنین نظر داد: «مارادونا خودش بود و در هر بُعد از زندگی، همیشه و همه جا خود واقعیاش را نشان میداد. برای همین بین هواداران در سراسر دنیا محبوب بوده و در کنار آن کاریزمای دوست داشتنی داشت و فوتبالیست فوقالعادهای هم بود. یک جمله معروف است که پپ گواردیولا آن را تکرار کرد و آن این بود که برای ما مهم نیست که او با زندگیاش چه کار کرده، مهم این است که مارادونا با زندگی ما چه کاری کرده است. مارادونا در زندگی خیلی از هواداران فوتبال تأثیرگذار بود و او با بازیهای خوبش هواداران را به این رشته علاقهمندتر کرد.» این مجری سابق برنامه 90 در پاسخ دوباره به این سؤال که چرا مارادونا بهترین بازیکن تاریخ است، چنین جوابی داد: «ما قبلاً بازیهای بازیکنان قدیمی همچون پله و یوهان کرایف را مشاهده کردهایم. با این حال، به نظر بسیاری آنها مثل مارادونا نبودند و بعید میدانم که از این به بعد هم بازیکنی در حد مارادونا ظهور کند. او بدون تردید بهترین فوتبالیست تاریخ فوتبال است. همه متأثر هستند اما خوشحالیم که تمام تصاویر ماندگار از مارادونا در اختیارمان هست و در مورد آن صحبت میشود.»
پس از انتشار خبر مرگ مارادونا مردم ناپل ایتالیا بسیار متأثر شدند. او درباره این موضوع هم گفت: «تصاویری که از ناپل و سن پائولو منتشر شد، تأیید میکند که مارادونا چه اثری از خود به یادگار گذاشته است. ممکن است خیلیها همعصر مارادونا نباشند اما آنها هم مارادونا را یک اسطوره میدانند. همانند کسی که یک اثر ماندگار به جا گذاشته و به تنهایی تیم یک شهر را قهرمان کرد و کاری کرد که رؤیای مردم ناپل محقق شد و بعد از این هم که مارادونا از آنجا رفت، هیچ وقت محقق نشد. او تیمی را که در ایتالیا جایگاه خاصی نداشت در این کشور و اروپا مطرح کرد.»
فردوسیپور در پایان خبر خوبی به دوستداران فوتبال خارجی و برنامه فوتبال 120 داد و گفت: «انشاءلله سری جدید فوتبال 120 از یک یا دو هفته دیگر پخش میشود.»
روزهای پرفراز و نشیب زندگی مارادونا
از قهرمانی در جام جهانی تا محرومیت و مواد مخدر!
محمد محمدی سدهی
خبرنگار
دیگو مارادونا در طول زندگی 60 ساله خود، دوران پرفرازونشیب زیادی را پشت سر گذاشت. اسطورهای که وقتی کودکی 8 ساله بود، با انجام حرکات نمایشی با توپ فوتبال در اماکن عمومی سعی میکرد بخشی از خرج خانواده فقیرش را تأمین کند اما مسیر زندگی تا جایی برای او پیش رفت که در نظرسنجی که از سوی فیفا انجام شد، همراه با پله عنوان برترین بازیکن قرن بیستم را به خود اختصاص داد، البته در سال ۲۰۱۰ مجله تایم فهرست ۱۰ بازیکن تأثیرگذار تمام ادوار جام جهانی را منتشر کرد که در این فهرست رتبه نخست از آن مارادونا بود. این پسر زرین در اواخر دوران فوتبال خود با حواشی زیادی دست و پنجه نرم کرد و محرومیتهای مختلفی را پشت سر گذاشت،اما بسیاری از هواداران فوتبال او را عاشقانه دوست داشتند و به دقت اخبار پیرامون او را دنبال میکردند.
نخستین سالهای یک دریبلزن قهار
مارادونا فعالیت خود را از باشگاه آرژانتیونس جونیروز آغاز کرد و سپس به باشگاه محبوب پدرش، بوکا جونیروز در بوئنوس آیرس پیوست. او در همان سال ۱۹۸۱ به همراه این باشگاه قهرمان آرژانتین شد. چندی نگذشت که مرزهای آرژانتین برای مارادونا کوچک شد و او با پیوستن به بارسلونا راهی اروپا شد تا فصل تازهای را آغاز کند.
در بارسا خوشبخت نشد
بارسلونا برای خریدن مارادونا در سال ۱۹۸۲ مبلغ ۳ / ۷ میلیون دلار پرداخت کرد که در آن زمان رقمی بیسابقه بود. مارادونا اما در بارسا طعم خوشبختی را نچشید. بین او و اودو لاتک، سرمربی آلمانی آبی و اناریها پیوسته بحث و مشاجره درمیگرفت. از آن گذشته تفریح و شبگذرانی در بارسلونا، مارادونا را مشغول کرده بود. او سرانجام پس از دو فصل جمع آبی و اناری پوشان را ترک کرد.
قهرمان ناپولی و اسطوره شدن
مارادونا در سال ۱۹۸۴ میلادی در ازای ۲۴ میلیون مارک که در آن زمان رکورد محسوب میشد، به باشگاه ایتالیایی ناپولی پیوست. این باشگاه تا آن زمان طعم قهرمانی را نچشیده و در فصل پیش از آن حتی در آستانه سقوط به لیگ دسته دوم قرار داشت. مارادونا بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ بزرگترین موفقیتهای باشگاهی خود را جشن گرفت و به یک قهرمان مردمی بدل شد اما به خاطر ولنگاریهای متعدد هم خبرساز بود. از جمله در پی مصرف کوکائین و داشتن ارتباط با مافیا. با این حال، ناپلیها عاشق مارادونا بودند چون او نیز مانند آنان در کودکی فقیر بود. هر بار ناپولی در خانه بازی داشت، ۸۰ هزار تماشاگر مشتاق به ورزشگاه سن پائولو میآمدند تا مارادونا را ببینند. تماشاگران روی پارچهای نوشته بودند: «گرسنگی با مارادونا تحملپذیرتر است». حالا هم ردپای مارادونا را در هر گوشه و کنار ناپل میتوان دید، حتی در استادیومی که حالا ورزشگاه دیگو مارادونا نام گرفته است.
بزرگترین موفقیت
جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک، جام جهانی مارادونا بود. او در این تورنمنت توانست برای دومین بار عنوان قهرمانی فوتبال جهان را برای آرژانتین به ارمغان آورد. گلی که او در مرحله یک چهارم نهایی مقابل انگلیس با دست به ثمر رساند، به «دست خدا» شهرت یافته است. او که در نقطه اوج فعالیتش بود بهعنوان بهترین بازیکن جام جهانی ۱۹۸۶ انتخاب شد. او گل دومش را با طی کردن ۶۰ متر و دریبل زدن بازیکنان انگلیس و پیتر شیلتون دروازهبان به ثمر رساند. گلی که سال ۲۰۰۲ در نظرسنجی فیفا بهعنوان «گل قرن» فوتبال برگزیده شد.
تلخترین شکست
یکی از تلخترین لحظات برای مارادونا شکست در فینال جام جهانی ۱۹۹۰ مقابل آلمان بود. گیدو بوخوالد، ملیپوش آلمان در این دیدار مانند سایه بهدنبال مارادونا بود و موفق شد در این پیکار سرنوشتساز او را خنثی کند. آلمان با تک گل آندراس برمه از نقطه پنالتی آرژانتین را یک بر صفر شکست داد و قهرمان جهان شد.
محرومیت اول و رفتن از ناپل
پس از جام جهانی درگیری مارادونا با سران باشگاه ناپولی که با مافیای این شهر نیز غریبه نبودند آغاز شد. ناگهان در پایان یک مسابقه لیگ ایتالیا اعلام شد آثار استفاده از کوکائین در بدن مارادونا یافت شده و فیفا او را ۱۵ ماه محروم کرد. همچنین در ناپل شایع شد که پلیس این شهر متن ضبط شده مکالمات تلفنی مارادونا و یکی از مقامات مافیا را در اختیار دارد که ثابت میکند او در یک شبکه گسترده خلافکاری و توزیع مواد مخدر دست داشته است. مارادونا که ظاهراً به بوئنوس آیرس پناه برده بود، در خانه خود مورد هجوم پلیس آرژانتین واقع شده و اعلام میشود در خانهاش مقادیر زیادی مواد مخدر کشف شده است. مارادونا دیگر نمیتوانست به ناپل بازگردد.
حبس تعلیقی
مارادونا در سال ۱۹۹۲ به سویا پیوست و مدتی بعد نیز در نیوولز اولد بویز آرژانتین به بازی ادامه داد. او اما در نیمه نخست دهه ۹۰ میلادی بیشتر به خاطر مسائل غیرورزشی خبرساز شد، از جمله در سال ۱۹۹۴ که به خاطر تیراندازی به خبرنگارانی که جلوی ویلای او تجمع کرده بودند، به ۳۴ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.
محرومیت دوباره
او در آستانه جام جهانی ۱۹۹۴ بار دیگر پیراهن تیم ملی را به تن کرد و برابر یونان گلی زیبا را برای تیمش به ثمر رساند ولی در پایان بازی آرژانتین و نیجریه (که مارادونا بهعنوان بهترین بازیکن زمین شناخته شده بود) آزمایش دوپینگ او مثبت اعلام شد، فیفا، مارادونا را دو سال محروم کرد و آرژانتین هم در یکهشتم نهایی توسط رومانی حذف شد. بسیاری از افراد بر این باورند که در محرومیت مارادونا، ژائو هاولانژ رئیس برزیلی وقت فیفا نقش مهمی را بازی کرده بود و بسیاری بر این باورند که با محرومیت مارادونا راه برای قهرمانی برزیل پس از ۲۴ سال هموار شد. مارادونا بعداً مدعی شد دارویی که او را بهدلیل آن از مسابقات محروم کرده بودند، با هماهنگی فیفا و برای کاهش وزن بوده است. این ادعا هیچ گاه از جانب فیفا پاسخی داده نشد.
مربیگری آرژانتین
مارادونا ۲۵ اکتبر ۱۹۹۷(3 آبان 1376) آخرین بازی را در پیراهن بوکاجونیورز انجام و به فعالیت حرفهای خود بهعنوان بازیکن پایان داد. او سال ۲۰۰۸ سرمربی آرژانتین شد ولی تیمش در مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی ۲۰۱۰، 4-0 از آلمان شکست خورد. با این حال او در بازگشت به آرژانتین با استقبال بسیار گسترده هوادارانش مواجه شد اما با این حال از سرمربیگری آرژانتین کنار گذاشته شد.
مارادونا؛ حامی جنبش ضدامپریالیسم
حمیدرضا آصفی
سخنگوی سابق وزارت امور خارجه
بدون تردید مارادونا یکی از نوابغ فوتبال جهان است و با فاصله زیاد جزو بهترین ها در عرصه ورزش محسوب می شود اما او زندگی پرفراز و نشیبی داشت. مارادونا یک شخصیت سیاسی داشت که شخصیت سیاسی او همراه بودن با جنبش ضد امپریالیسم بود. او در محله فقیرنشین به دنیا آمد به این دلیل نگاه ویژهای به فقرا داشت و این موضوع باعث شد تا نظام سرمایهداری علیه او باشد. مارادونا همیشه حامی فقیران بود و یکی از دغدغههای اصلیاش زندگی فقیران کشورش و سراسر دنیا بود. او در همه حال سیاسی بوده وعقاید سیاسی خودش را داشت و مطالعات گسترده ای در زمینه سیاست در امریکای لاتین داشت. این فوتبالیست نامدار بارها مخالفتش را با امپریالیسم اعلام داشت و در نشست کشورهای امریکایی در سال ۲۰۰۵ مخالفت خود را بارها اعلام داشت و در آنجا با پوشیدن تی شرتی با عنوان «بوش را متوقف کنید» و اشاره به بوش به عنوان آشغال انسانی با حضور جورج دبلیو بوش در آرژانتین مخالفت کرد. با این حال جورج بوش در سال 2005 به آرژانتین سفر کرد که رهبر تظاهرات علیه رئیس جمهوری امریکا دیگو مارادونا بود. او با توجه به محبوبیتی که در کشورش داشت از هموطنانش میخواست علیه بوش به خیابانها بریزند و هزاران نفر به خواسته اسطوره خود عمل کردند و به خیابانها آمدند و علیه سیاست های امریکا شعار سر دادند. مارادونا از مخالفان سرسخت کاخ سفید بود و رابطه نزدیکی با فیدل کاسترو داشت و بارها به ملاقات کاسترو رفت. مارادونا با رهبران سیاسی امریکای لاتین رابطه خوبی داشت به طوری که فیدل کاسترو از او دعوت به عمل آورده بود برای ترک اعتیادش به کوبا برود و او هم این کار را کرد و در کوبا یکبار مداوا شد اما متأسفانه او مجدداً با اعتیاد روبه رو شد و اعتیاد نگذاشت که بتواند بیشتر از 60 سال زندگی کند و اعتقادات خود را به مردم سراسر دنیا منتقل کند. او یکی از طرفداران پروپاقرص چاوز بود. مارادونا عاشق چه گوارا بود و مانند او روحیه ظلم ستیزی و مبارزه جویی داشت تا جایی که معتقد بود روح چه گوارا در بدن اوست. او ایران را دوست داشت و زمانی بحث حضور او به عنوان سرمربی در تیم ملی مطرح بود اما او شخصیت دووجهی داشت و حضورش در ایران به دلیل برخی از مسائل شدنی نبود. اما یک وجه از شخصیت او در صورت حضورش در ایران برای ما برد به حساب می آمد. از این نظر که آمدن او به ایران باعث می شد تا تفکرات منفی مردم آرژانتین نسبت به ایران پاک شود. ما در امریکای جنوبی تقریباً با اکثر کشورها رابطه خوبی داریم بجز آرژانتین و حضور او باعث می شد تا این نگرش تغییر کند. بعد از انفجار آمیا، صهیونیست ها توانستند چهره ایران را در کشورشان خراب کنند. گرچه بعدها مشخص شد این انفجار یک انفجار صوری بوده و ایران هیچ نقشی در آن نداشته است، اما باز هم رابطه ایران و آرژانتین خوب نشد و دو کشور نتوانستند رابطه برقرار کنند. ما تبرئه شدیم اما باز هم یخ روابط دو کشور باز نشد. او در کشورش شخصیتی مشهور و محبوب بود. او یک ورزشکار یا مربی معمولی نبود و یک انسانی بود که همانند حضورش در زمین فوتبال جادو می کرد. مارادونا مواضع روشنی در خصوص فلسطین داشت، مواضعی که نزدیکی بسیاری با مواضع کشورما داشت. او طرفدار سرسخت مردم فلسطین بود و از ظلمی که امریکا و رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین می کردند، ناراحت بود. او بارها مواضع خود را در خصوص ظلم رژیم صهیونیستی و امریکا به مردم فلسطین بیان کرد و هیچ ابایی از بیان این مواضع نداشت به این دلیل که محبوبیت زیادی در جامعه جهانی داشت. در جام جهانی برزیل با او روبه رو شدم و زمانی که او متوجه شد من ایرانی هستم با روی باز با من سلام و علیک کرد. جمهوری اسلامی در افکار عمومی مردم دنیا چهره خوبی دارد و تبلیغات غربی ها هیچگاه باعث خراب شدن وجهه نظام نشده است. مارادونا و مردم عادی، جمهوری اسلامی را سمبل مقاومت می دانند و چنین تفکر و گرایش هایی در خصوص نظام ما در سراسر دنیا وجود دارد. علاقه او به ایران تا جایی بود که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد پیراهن خود را به رئیس جمهوری وقت کشورمان اهدا کرد و از این طریق علاقه اش را به ایران نشان داد. حقیقتاً تعداد چنین انسانهایی با مواضع کاملاً روشن بسیار اندک است و جهان ورزش و سیاست همانند مارادونا را نخواهد دید.
مارادونا و دنیای سیاست؛ از کاسترو و چاوز تا نفرت از امریکا
مارادونا در دوران حیات خود بخصوص پس از فوتبال، با چهرههای سیاسی مختلفی مراوده داشت. او زمانی که در کوبا تحت درمان بود، با فیدل کاسترو رهبر کوبا دوست شد و تصویری از کاسترو را بر بازوی چپ و تصویری از چه گوارا را بر بازوی راست خود تتو کرد. او همچنین از هواداران هوگو چاوز رئیسجمهوری ونزوئلا بود و در جملهای جالب درباره او گفته بود:«من به چاوز ایمان دارم، من چاویستا هستم. هرچه فیدل میکند، هرچه چاوز میکند، برای من بهترین است.» مارادونا که همواره مخالفت اش را با امپریالیسم اعلام میکرد، در نشست کشورهای امریکایی در سال ۲۰۰۵ با پوشیدن تی شرتی با برچسب «بوش را متوقف کنید» با حضور رئیس جمهوری پیشین امریکا در آرژانتین اعلام مخالفت کرد و در سال ۲۰۰۷، هم گفت: «من از هر چه از امریکا میآید متنفرم.» او سال ۲۰۱۵ نیز حملات تروریستی فرانسه را محکوم کرد و یادداشت او در صفحه فیسبوکش در این زمینه خشم اسرائیلیها را بهدنبال داشت. مارادونا همچنین در دیداری کوتاه با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در حاشیه بازی فینال جام جهانی ۲۰۱۸ در روسیه و زمانی که محمود عباس به زبان انگلیسی خطاب به مارادونا تأکید کرد که تو بهترینی، مارادونا هم در حالی که با دست به قلبش اشاره میکرد، به زبان اسپانیایی پاسخ داد: «قلب من فلسطینی است».
مارادونا، ستارهای بیهمتا در قدرت ذهنی
مجید جلالی
کارشناس فوتبال
خبر درگذشت دیگو مارادونا، خبر تلخی بود که همه را شوکه کرد. او ستارهای بود که مانند همه بزرگان فوتبال در اقصی نقاط جهان یا در کشور خودمان از یک خانواده فقیر آمد و در دل تودههای مردم رشد کرد و با پشتکار و تلاش خودش به مراحل بهتری رسید، اما در کنار تودهها باقی ماند. او در جنگ مالویناس یا همان فالکلند که در آن درگیری بین آرژانتین و بریتانیا بهوجود آمد، خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و خودش را نماینده کل امریکای لاتین میدانست که میخواست جلوی دشمن بایستد؛ مثل سرخپوستها که از قبیله خودشان دفاع میکنند و مارادونا این را در عمل نشان داد. پساز اینکه او در بازی با انگلیس آن گل را زد که یکی از آنها را با دست وارد دروازه این تیم کرد، ما در سال 1367 کلاسی را زیر نظر آقای دتمارکرامر برگزار میکردیم. این مدرس آلمانی فوتبال میگفت اگر مارادونا همان موقع میگفت که این گل را با دست زده، برای همه زمانها این حرف او جاودانه میشد ولی با این کارش، اخلاق بد خود را نشان داد، البته این نظر کرامر بود ولی وقتی بعدها این سؤال را از خود مارادونا پرسیدند، گفت:«این دست خدا بود.» پس او کاملاً فکر میکرد که محق است و دارد انتقام مردمش را میگیرد. حالا شاید خیلیها معتقد باشند که لیونل مسی از مارادونا بهتر بوده. شاید حق با آنها باشد و ممکن است مسی در زمینههای تکنیکی بهتر باشد ولی ویژگی ای که مارادونا را متمایز میکند، در خصوصیات ذهنی و روانی اش بود و من فکر نمیکنم از این لحاظ در تاریخ فوتبال جهان مانند مارادونا بوده باشد؛ بازیکنانی مانند پله، فرانتس بکن باوئر و یوهان کرایوف هم بازیکنان بزرگی بودند ،ولی هیچ کدام قدرت ذهنی مارادونا را نداشتند. او یک تنه میتوانست با خیلیها مبارزه کند و از یک تیم معمولی یک تیم قهرمان بسازد، همان طور که در ناپولی این کار را کرد. او با تیمهای متوسطی در آرژانتین 2 بار به فینال جام جهانی آمد و یک بار هم قهرمان شد. انگیزههای درونی که مارادونا داشت، باعث میشد که او این حس را به هم تیمیهای خود منتقل کند و این خصوصیتی است که بازیکنان در دنیا به ندرت دارند، در حالی که خیلیها اصلاً بلد نیستند برای خودشان انگیزه تولید کنند و این مربی یا روانشناس هستند که باید برای آنها انگیزه ایجاد کنند. بعضیها هم هستند که انگیزه را تنها برای خودشان تولید میکنند ولی نمیتوانند آن را به بقیه تسری بدهند؛ در شرایطی که برخی آنقدر انگیزه و انرژی دارند که آن را به هم تیمیهایشان و مربیان خود و حتی به مردم کشورشان منتقل میکنند. فیلمهایی که از حضور مارادونا در رختکن منتشر شده، نشان میدهد که او چطور مردم کشورش را به هیجان وا میداشت، با اینکه فشار روانی زیادی روی خودش بود. مارادونا عقیده داشت ژائو هاوالانژ رئیس بزریلی وقت فیفا علیه اوست و میگفت چون هاولانژ فوتبال 5 نفره (منظورش فوتسال بود) را دوست ندارد، من میخواهم آنجا هم بازی کنم. شاید بزرگترین اشکالی که میتوان به مارادونا وارد کرد، این بود که او به خودش خیلی بد کرد و خودش هم به این موضوع معترف بود. 25 سال پیش وقتی در سیمناری در مالزی بودم و آنجا درباره مارادونا صحبت میشد، به این اشاره شد که وقتی او در جام جهانی 1986 قهرمان شد، نصف بیشتر جهان آرژانتین را با مارادونا شناختند. آنها به خاطر او عاشق این کشور شدند و حتی توریستهایی که به آرژانتین میرفتند، بیشتر شد و بعد به خاطر انحطاط اخلاقی اش از این کشور متنفر شدند؛ پس مشخص میشود که مارادونا چه تأثیری روی افکارعمومی در سطح جهان داشته است و برای همین خیلیها دوست داشتند که از او مراقبت کنند، اما در عین حال، او آدم ناسازگاری هم بود، حتی در مقالهای خواندم زمانی که در بارسلونا بود و میخواست از این باشگاه برود، با رئیس باشگاه دعوا کرد و زمانی که با جدایی او موافقت نشده بود، گلدانهای باشگاه رامی شکند. مجموعه اینها را وقتی کنار هم میگذاریم باید گفت که او یک ستاره یاغی بود که بشدت کشورش را دوست داشت؛ در جام جهانی 2018 وقتی تیم ملی کشورش گل میزد، او طوری خوشحالی میکرد که انگار خودش داخل زمین است، در حالی که مریض احوال هم بود؛ در کل او بازیکنی بود که شاید از نظر فنی بتوان او را با ستارههای دیگر مقایسه کرد، ولی از نظر ذهنی همتا نداشت.
برای دیگو که خداوندگار فوتبال بود
اسطوره ها هیچ وقت نمی میرند!
حامد جیرودی
روزنامه نگار
اسطوره در برخی از فرهنگها، به معنای «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبه افسانهای محض دارد.» است اما در اسطوره شناسی سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره ای را موجوداتی مافوق طبیعی تشکیل میدهند که همواره هالهای از تقدس قهرمانهای مثبت آن را فراگرفته است. حوادثی که در خصوص اسطوره نقل میشود، داستانِ واقعی تلقی میشود، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی به ظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند اما آنچه در این روایتها مهم است، صحت تاریخیِ آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها در بر دارند و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند، دارای اهمیت است. در این بین، واژه اسطوره به قهرمانانی که دیگر در قید حیات نیستند نیز گفته می شود. کلمه ای که به صورت غلط مصطلح درباره قهرمانانی که زنده هستند و از محبوبیت زیادی در بین مردم برخوردارند هم رایج شده است. حالا سالیان زیادی است که اسطوره به قهرمان های ورزشی کشورهای گوناگون در رشته های مختلف نیز اطلاق می شود. مثل دیگو آرماندو مارادونا که در زمان حیات اسطوره فوتبال آرژانتین و جهان بود و حالا نیز این پسوند معمولا بعد از نام شماره 10 و کاپیتان تازه درگذشته آلبی سلسته نیز می آید. با نگاهی به آنچه در سطور بالا گفته شد، می بینیم که مارادونا تمام شاخصه های اسطوره بودن را داشته است. پسر فقیری در بوئنوس آیرس که با شکوفایی استعدادش به یکی از بزرگترین بازیکنان جهان تبدیل شد تا جایی که حتی حالا هم بسیاری از علاقه مندان فوتبال در دنیا او را بهترین بازیکن تاریخ می دانند. بازیکنی که وقتی از جمع کاتالان ها، جدا شد و به ناپولی پیوست، یکی از گویندگان خبر این انتقال را خرید گرانترین بازیکن فوتبال جهان توسط فقیرترین شهر ایتالیا توصیف کرد. مردم ناپل آنقدر او را می خواستند که وقتی رئیس وقت بارسلونا در لحظه آخر طلب پول بیشتر کرد، آن را از کف خیابان جمع کردند و برای خرید دیگو فرستادند. مارادونا از تیمی که برای نیفتادن می جنگید، تیمی ساخت که قهرمانی سری A و جام یوفا را به دست آورد و شد همه دار و ندار ناپلی ها. اسطوره ای که یک تنه جام جهانی 1986 را برای آرژانتین به ارمغان آورد. گل قرن را زد و با « دست خدا» توپ را وارد دروازه پیتر شیلتون کرد تا به قول خودش انتقام مردم کشورش را از بریتانیایی ها گرفته باشد. او تا جایی پیش رفت که هواداران تیفوسی اش فرقهای برای پرستش او تشکیل دادند (!) تا مارادونا خصوصیت تقدس گونه اساطیر را هم بگیرد و نشریه اکیپ هم با استعاره از دست خدا عنوان « خدا مرد» را برای مرگ او روی جلد خود بیارود. مارادونا 60 سال بیشتر عمر نکرد. در حالی که شاید باید زودتر از اینها می مرد. اما این اتفاقی است که گاهی برای اسطوره ها می افتد. مثل درگذشت اسطوره کشتی ایران جهان پهلوان غلامرضا تختی در 37سالگی و مرگ بروس لی اسطوره ورزش های رزمی جهان در 33 سالگی یا جورج بست ستاره افسانه ای فوتبال در 59 سالگی. برای اسطوره ها عرض زندگی مهم است، نه طول آن. چون اسطوره ها هرگز نمی میرند و همیشه در یاد دوستداران خود هستند. مثل مارادونا که نامش تا پایان جهان با فوتبال عجین است و او را خداوندگار فوتبال می نامند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مارکا (اسپانیا)
-
گاتزتا دلو اسپورت (ایتالیا)
-
اکیپ (فرانسه)
-
دیگو، همیشه و همه جا خودِ واقعیاش بود
-
از قهرمانی در جام جهانی تا محرومیت و مواد مخدر!
-
مارادونا؛ حامی جنبش ضدامپریالیسم
-
مارادونا و دنیای سیاست؛ از کاسترو و چاوز تا نفرت از امریکا
-
مارادونا، ستارهای بیهمتا در قدرت ذهنی
-
اسطوره ها هیچ وقت نمی میرند!
اخبارایران آنلاین